"هر شهری را آدابی است و هر مردمی را فرهنگی"
فرهنگ شهرنشيني مجموعه اي از قانونمندي هاي حاکم بر زندگي افراد جوامع شهري است که بدون حاکميت اين قانونمندي ها، زندگي شهرنشيني به واقعه اي تلخ، غير قابل تحمل براي پير و جوان و خرد و کلان مبدل مي شود. امروزه يکي از کارآمدترين ساز و کارهاي مديريت شهري براي رسيدن به مناسبات اجتماعي مطلوب و کاهش هزينه هاي وارده بر شهر توجه و برنامه ريزي براي ارتقاي فرهنگ شهرنشيني در بين شهروندان است. آموزش و توانمندي سازي شهروندان براي ارتقاي دانش، تقويت مهارت ها، کسب عادت هاي صحيح زندگي اجتماعي و به روز رفتارهاي مطلوب شهروندي به ويژه در راه بهره گيري مناسبات از امکانات شهري از جمله ضرورت هاي مديريت شهري در توسعه فرهنگ شهرنشيني قلمداد مي شود. بايد توجه داشت مديريت شهري ابزاري است که به وسيله آن مي توان توسعه پايدار فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را به وجود آورد. در چنين فرايندي مديريت شهري به خصوص شهرداري ها، مي توانند به عنوان کارگزاران محلي به بهبود مناسبات اجتماعي شهروندان کمک کنند. از نظر فرهنگي شهر خوب و مطلوب علاوه بر مديريت شهري کارآمد نيازمند شهرونداني آگاه و آشنا به حقوق وظايف شهروندي است. بنابراين مديريت شهري بايد براي آگاه سازي عمومي و ايجاد و ارتقاي فرهنگ شهرنشيني، گسترش شهروند مداري و آموزش شهروندان در زمينه هاي مختلف، کارکرد و فعاليت فرهنگي داشته باشد.
کالبد شکافي ضرورت مداخله و تاثيرگذاري مديريت شهري در امور فرهنگي و اجتماعي و چگونگي اجرايي شدن آن، يکي از مسائل مهمي است که بايد مورد تحليل و بررسي قرار گيرد. شهروندان ساکن شهر از مديريت شهري و شهرداري ها فقط رسيدگي به وضعيت عمراني، کالبدي و اقتصادي و خدماتي شهر را انتظار ندارند، بلکه فراهم کردن زمينه حمايت اجتماعي، روابط شهروندي، ساماندهي امور اجتماعي و فرهنگي، فراهم کردن امنيت اجتماعي و رواني و نظاير اين ها را مي طلبند.
در یک کلام فرهنگ و هنر هر یک و یا توأمان نقش تعدیل کننده دارند. فرهنگ ما را در درک زندگی شهری، روش غلبه بر معضلات و چگونگی پیوند با همنوعان (همه شهروندان) و نحوه ارتباط با محیط شهری یاری میدهد و هنر نیز، به ویژه نقش تلطیف کننده دارد. ما انسانها از طبیعت دور افتاده ايم و در شهر و در نوعی»غربت« زندگی می كنيم، در این شرایط هنر به یاریمان میآید و روان ما را به فراسوی شهر و به پرورشگاه واقعیمان، طبیعت نزدیکتر میکند در زندگی شهری مدرن با همه تنگناها و چشم اندازهای خوب و بد آن، فرهنگ به ما قدرت تفاهم و تعامل سازنده میدهد و هنر به ما یادآوری میکند که چگونه باید »دوست داشته باشیم« و با قدرت تخیل، تصور و تصویر زیباییها را تولید و باز تولید کنیم.
برنامهریزی شهرها نیازمند ایجاد هماهنگی میان دستگاههای تصمیمگیرنده در حوزه فرهنگی و اجتماعی است؛ یعنی شهرداریها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت مسکن و شهرسازی، صدا و سیما، سازمان میراث فرهنگی، سازمان تربیت بدنی و برخی دیگر از دستگاهها که هر کدام به گونهای دارای تجربیاتی در برنامههای فرهنگی اجتماعی و تفریحی هستند.
ضرورت رویکرد انسانشناسانه و فرهنگی به شهر و نهادینه کردن این رویکرد از طریق توسعه برنامههای فرهنگی و علمی برای شناخت و درک سازوکارهای اجتماعی فرهنگی، یافتن پدیدههای بیماریزا و تلاش برای یافتن راه حلهای نزدیک و درونی برای از میان بردن این مشکلات راهی است که باید برای رسیدن به فرهنگ شهری طی کرد.
فرهنگ شهری را می توان متشکل از ارزش های گروهی معین و هنجارهایی دانست که از آن پیروی می کنند و کالایی مادی پدید می آورند. فرهنگ با زندگی شهری بالیده و راه تکاملی پیموده است. شهر واقعی، فارغ از زمان و مکان، بدون فرهنگ بی معناست. فرهنگ شهری پدیده ای هزار تو و کهنسال است که هر روز نو می شود.
در همین راستا اساسنامه ای برای عملکرد سازمان فرهنگی ورزشی تهیه و تدوین گردید. که به استناد ماده 84 قانون شهرداری و بند ۱۵ ماده ۷۱ قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران مصوب ۷۵/۳/۱ و ضمائم مربوطه سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری اهواز تاسیس و بر اساس مفاد این اساسنامه و قوانین و مقررات مربوط به شهرداری، بعنوان سازمان وابسته به شهرداری اهواز اداره خواهد شد.
همچنین اساسنامه این سازمان با ۴۰ ماده و ۴۳ تبصره با اخذ مجوزهای قانونی از وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان محترم تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران و سایر مراجع قانونی ذیربط به تصویب اعضاء شورای اسلامی شهر اهواز رسیده است و عملاً از تاریخ فروردین ماه ۱۳۹۴ آغاز بکار نمود.